«طرح جامع اصلاح قوانین کنکور و امتحانات نهایی»
درود به همه دانش آموزان سرزمینم؛
این پویش برای دفاع از حقوق دانش آموزان است؛ خواهش میکنم با مطالعه دقیق، تایید و انتشار این مطلب کمک کنید راه موفقیت نسلهای آینده هموارتر شده و با انرژی بیشتر و استرس کمتر مسیر تحصیل را طی کنند.
کنکور به عنوان یک پدیده استرسزا متأسفانه به موضوعی تبدیل شده است که ضمن کشتن استعداد دانش آموزان، در آینده نیز دانشجویانی بیمار و مضطرب را به دانشگاه روانه میکند.
در برهههای زمانی مختلف نهادهای متفاوتی سعی بر اصلاح این موضوع داشتند، ولیکن متأسفانه هیچگاه مسیر درستی طی نشده است. در این طرح ابتدا سیستم فعلی نقد گردیده و سپس سیستم جایگزین پیشنهاد میگردد. ایمان داریم این طرح مشکلات این حوزه را به شدت کاهش داده و ضمن رعایت واقعی عدالت، افراد موفق و سالمی تربیت میگردند.
اشکالات نحوه اجرای کنکور فعلی:
۱- فرایند کنکور باعث شده عالم و دانشمند تربیت نشود و صرفاً رباتهای تستزنی تولید شوند که با انواع کلاس تستزنی بتوانند از رقبا پیشی بگیرند.
۲- به دلیل اینکه کنکور میخواهد ارزیابی دانشآموز را بر اساس دهها کتاب و صدها فصل و مبحث انجام دهد، آن هم در یک آزمون حدودا چهار ساعته؛ بنابراین سرعت پاسخگویی مقدم بر علم دانشآموز میشود.
به عنوان مثال در یک آزمون آزمایشی بین یک دکترای فیزیک با معدل بالا و شخصی که در کنکور، فیزیک را شصت درصد زده بود نتیجه جالبی بدست آمد:
در آزمون اول به هر دو نفر سه ساعت وقت و ۴۰ سوال داده شد و دکترای فیزیک توانست درصد ۱۰۰ را کسب کند در حالی که شخص کنکوری نتیجهاش شصت و پنج درصد شد. در آزمون بعدی مجدداً ۴۰ سوال تنظیم شده و به هر دو نفر ۴۰ دقیقه وقت داده شد و نتیجه شگفتآور بود:
دکترای فیزیک ۲۷/۵ درصد، دانش آموز کنکوری ۴۰ درصد. در واقع کسی که عالمتر بود به دلیل سرعت کمتر نتوانست رقیب تستزنی شود و متأسفانه بدین ترتیب در کنکور عالم وارد دانشگاه نمیشود.
۳- استرس اینکه حاصل ۱۲ سال درس خواندن یک فرد در یک آزمون چهار ساعته رقم بخورد که اگر قبول نشود یکسال دیگر باید منتظر بماند آنقدر زیاد است که برخی از دانشآموزان بیش از نیمی از توانایی خود را نمیتوانند سر جلسه به کار ببرند و حتی برخی در اواسط کنکور با چشم گریان جلسه را ترک میکنند.
۴- عده زیادی از افردای که از پس کنکور بر میآیند اذعان دارند تنشها و استرس دوران کنکور تا سالها روی آنها تأثیر مخربی دارد.
آیا ما میخواهیم یک مهندس، پزشک یا وکیل غیر نرمال که دچار مشکلات روحی و روانی فراوان شده است را به جامعه تحویل بدهیم یا یک انسان با آرامش و انرژی مثبت؟
۵- اصولا چرا باید شخصی از سال دهم تا دوازدهم به مدت سه سال در یک رشته اختصاصی درس بخواند و سه سال از گرانبهاترین لحظات عمرش را از دست بدهد و بعد در زمان کنکور بفهمد در این رشته استعداد یا توان قبولی ندارد! شاید اگر زودتر میدانست مسیرش را عوض میکرد.
۶- امتحانات نهایی و تأثیر قطعی آن بر کنکور که عمق فاجعه را بیشتر میکند، زیرا نوشتن یک موضوع از حفظ و یا اینکه بین چهار گزینه انتخاب کنیم حتماً تفاوتهای جدی دارد و شرایط قبول شدن را به شدت تغییر میدهد؛ ضمن اینکه امتحانات نهایی توبه ندارد، یعنی فرد به تعداد محدودی در عمرش اجازه ترمیم معدل دارد که این خیلی غیر عادلانه است.
حال پیشنهاد بنده بر اساس ۱۸ سال کار مستمر در حوزه آموزش و کنکور را مطالعه فرمایید، با جرات میگویم این طرح تمام این مشکلات این حوزه را میتواند حل کند:
راه حل خیلی ساده است؛ به جای یک کنکور برای دانش آموزان، شش کنکور در دوران متوسطه دوم برگزار شود؛ یعنی هر ترم تحصیلی مدرسه یک کنکور برگزار شود و برای فارغالتحصیلان دو کنکور در سال برگزار شود. ضمنا هفتاد درصد ظرفیت دانشگاهها برای دانشآموزان باشد و سی درصد ظرفیت برای فارغالتحصیلان.
حال مزایا و دلایل برتری اجرای این طرح چیست؟
اولا هر ترم دانشآموز از مطالبی که در همان ترم نیمساله خوانده است و پس از امتحانات مدرسه کنکور کوچکی به مقیاس یک ششم کنکور فعلی میدهد و دیگر سرعت تستزنی شرط تعیین کننده نیست و واقعاً سواد دانشآموز مورد ارزیابی قرار میگیرد.
دوماً تمام نظرات شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجلس و دانشآموزان در این طرح تأمین شده است.
سوماً ممکن است بگویید هزینه اجرای طرح برای دولت شش برابر میشود که این گفته اصلا صحیح نیست، چون پول آزمون را خود مردم دارند پرداخت میکنند و هزینه برگزاری یک آزمون از طراحی تا اجرا و تصحیح در تاریخ نگارش این طرح یعنی فروردین ماه ۱۴۰۳ حداکثر ۳۰ هزار تومان میشود که با توجه به تعداد شرکت کننده در آزمون و مبلغی که سازمان سنجش اخذ میکند برای دولت یا سازمان برگزار کننده (سازمان سنجش) حتی سود هم در بر دارد که میتوان از همین درآمد افراد بیبضاعت را نیز پوشش داد.
چهارماً علیرغم اینکه سازمان سنجش به عنوان یکی از پر افتخارترین سازمانهای کشور که انصافاً با توجه به شرایط کشور توانسته انقدر خوب از اجرای آزمون حراست کند و این موضوع در دنیا کمنظیر است (البته شاید این جملات برایتان عجیب باشد ولیکن کمتر از یک هزارم شرکت کنندگان در کنکور توانستند از طریق تقلب از سد کنکور رد شوند که آنها هم اکثرا در آزمونهای اعتبارسنجی رد شدند)، بنابراین با همه مسائل و مشکلات در مجموع سازمان سنجش از این باب نمره بسیار خوبی میگیرد زیرا شاهد بودهام خیلی افراد متمول و ذینفوذی که در این سالها هر چیزی را توانستند بخرند جز رتبه کنکور.
ولی متأسفانه سازمان سنجش در طراحی سوالات نمره قابل قبولی نمیگیرد چون با وجود یک سال وقت برای یک آزمون باز هم شاهد اشتباهات یا خارج از محدوده کتاب بودن سوالات در آزمون هستیم که به هیچ عنوان قابل پذیرش نیست و در کشور همین حالا موسسات خصوصی وجود دارد که سالانه حدود سی آزمون میگیرند و این همه غلط نیز ندارند.
پنجماً با توجه به اینکه دانشآموز کنکور اولش پایان ترم اول سال دهم است و کنکور دومش بعد از امتحانات ترم دوم سال دهم است و به همین ترتیب ادامه دارد تا کنکور ششمش که ترم دوم سال دوازدهم است، اگر در کنکور اول و دوم نتایج مطلوبی کسب نکرد میتواند به سایر رشتههای نظری یا فنی تغییر مسیر دهد و انتخاب بهتری برای آیندهاش داشته باشد.
ششماً دانشآموز در نهایت با جمع نمرات شش کنکور هم از شانس بیشتری برخوردار است و هم دیگر استرس سر جلسات یا نامتناسب بودن زمان و حجم دروس نمیتواند او را از مسیر موفقیت منحرف کند.
هفتماً نمرات مدارس ما واقعی میشوند؛ این موضوع خیلی مهم است زیرا در حال حاظر شاهدیم دانشآموز با معدل ۱۸ یا ۱۹ در ترم اول سال دوازدهم، نمره ۱۰ یا ۹ را در امتحانات نهایی کسب میکند که این نشان از غیر واقعی بودن آزمونهای داخلی مدارس دارد؛ بنابراین بر اساس تراز کسب شده در بین دانشآموزان نسبت به نمره هر ترم، مدارس را میتوان ارزیابی نمود و آزمون مدارس را ارزشمند کرد.
هشتماً تعداد دانشآموزانی که بیهدف تا سال دوازدهم برای قبولی تلاش میکنند خیلی کمتر شده، چون عده زیادی به دنبال مهارت واقعیتری رفتهاند، پس حجم پشت کنکوریها به شدت کم شده و تخصصهای بیشتری در جامعه شکل میگیرد.
نهماً فارغالتحصیلان دیگر نیازی نیست یکسال منتظر بمانند و هر شش ماه یکبار میتوانند کنکور دهند و برای سهم سی درصدی خودشان بجنگند؛ به این شکل ناهمترازی نیز پیش نمیآید و اساسا دانشآموزان با فارغ التحصیلها مقایسه نمیشوند.
دهماً آموزشهای مدرسه معتبرتر شده و معلمان و دانشآموزان مجبور میشوند قویتر کار کنند، چون نتایج کارشان خیلی زود مشخص میشود و در ارزیابی دبیران نیز بهتر میتوان عمل نمود.
در آخر پیشنهادم برای اینکه آموزش عادلانه شود نیز این است که چند شبکه تلوزیونی ایجاد شده و در اختیار آموزش و پرورش قرار گیرد که در همه جای کشور همه دانشآموزان بتوانند آموزش یکسانی ببیند و این شبکهها میتوانند در ساعات غیر مدرسه کلاسهای درسی با اساتید برتر یا نمونه کشور ارائه دهند. ضمن اینکه این دورهها میتواند باعث ارتقا علمی معلمین کشور نیز شود.
موضوع مهم دیگری که باید در این طرح دیده شود این است که کنکور باید منحصر شود به دروس تخصصی و لازم هر رشته؛ مثلاً چه الزامی وجود دارد دانشآموز رشته تجربی در سطح دانشآموز رشته ریاضی درس فیزیک را آموزش ببیند؟ جالب است بدانید فیزیک رشته تجربی شاید در حدود یک فصل با رشته ریاضی تفاوت دارد که واقعاً تا پایان عمر هیچ استفادهای از آن ندارند.
آموزش این دروس در دبیرستان مانعی ندارد ولی برگزاری کنکور از دروسی که در دانشگاه و شغل آینده هیچ کاربردی ندارد، تلف کردن وقت جوانان این مملکت هست؛ بنابراین تصمیم شورای انقلاب فرهنگی در این خصوص کاملاً صحیح است ولی هنوز نیز باید دروس اضافه در همه رشتهها برای کنکور حذف شوند.
این طرح به صورت مختصر نوشته شده و نیازمند حمایت شما برای طرح در سازمانهای مربوطه میباشد.
با احترام؛ از توجه شما سپاسگزارم.