جای مردان سیاست بنشانید درخت تا هوا تازه شود.
۴۵ سال از انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی میگذرد و مردان سیاست اعم از چپ و راست و اصولگرا و اصلاحطلب هر کاری که کردهاند خواسته و ناخواسته جز در جهت تخریب محیط زیست ایران و اتلاف منابع ذیقیمت و کمیاب و تجدید ناپذیر آب و انرژی آن نبوده است.
انقلاب و ناآرامیهای پس از آن و به دنبال آن جنگ ایران و عراق از اولین عوامل مهم تخریب محیط زیست ایران در طی نیم قرن اخیر بودهاند.
پس از جنگ و در دوران سازندگی توسعه اقتصادی شتابزده و نامتوازن و ناپایدار بدون توجه به تابآوری منابع آب و محیط زیست از طریق نهضت سدسازی مهمترین عامل تخریب محیط زیست ایران بوده است. ادامه و تکمیل پروژههای سدسازی باقیمانده از دوران سازندگی در طی دوران اصلاحات روند تخریب محیط زیست ایران را تکمیل کرد. ساخت سد گتوند بر روز سازند نمکی گچساران و انتقال بین حوضهایی آب از سرچشمههای دز و کارون به یزد و کرمان از نمونههای شاهکارهای ضد زیست محیطی این دوران است.
در دوران پس از اصلاحات تشدید تحریمهای ظالمانه غرب بر علیه ایران روند تخریب محیط زیست را تشدید کرد. تولید بنزین غیر استاندارد و الاینده در پتروشیمیها یکی از نمونههای نتایج زیانبار سایه تحریمها بر سر اقتصاد و محیط زیست ایران و تهدید سلامت شهروندان است. در حالیکه سیاستمداران با کاغد پاره خواندن تحریمها، اثر انها را بر امور جاری کشور و زندگی شهروندان انکار میکردند. اجازه برداشت بیرویه از منابع آب زیر زمینی در این دوران و خشکاندن دریاچه ارومیه و بختگان و هامون از دیگر دستاوردهای این دوران است.
برجام بارقه امید و فرصت نادری بود برای برداشتن سایه شوم تحریمها از سر اقتصاد و محیط زیست ایران که متأسفانه بر اثر غفلتها و کارشکنیهای داخلی و خارجی از دست رفت.
حال محیط زیست ایران بر اثر نیم قرن سوء مدیریت و برداشت بیرویه از منابع آب و انرژی که ذخیره تجدید ناپدیر زمین از ابتدای خلقت و در طی میلیونها سال و سرمایهایی ملی و بین نسلی است، هیچ خوب نیست. پایین رفتن سطح آبهای زیر زمینی بر اثر برداشت بیرویه و فرو نشست زمین و فرسایش خاک و سیل و ریزگرد و هوای ناسالم در اکثر روزهای سال در کلانشهرها و بیشتر شهرهای ایران و خشک شدن دریاچه ارومیه و بختگان و هامون و تالابها و بستر رودهای دائمی چون زاینده رود و پس روی آب دریای خزر و پیشروی آب شور خلیج فارس در رود کارون و اروندرود و انباشت زباله در شهرها و روستاها و عدم تفکیک آن و عدم تصفیه پساب و نشت آن به آبهای رو زمینی و زیر زمینی، اینها گوشهایی از فجایع زیست محیطی بیشمار ایران هستند.
برای خروج از بحرانهای زیست محیطی موجود از دست سیاستمداران کاری ساخته نیست. انها همه هنر خود را در طی این نیم قرن نشان دادهاند و وضعیت موجود حاصل عملکرد انها است. به قول سهراب سپهری؛
جای مردان سیاست بنشانید درخت تا هوا تازه شود.
وقت ان است تا فردی دارای دغدغه و تجربه و تخصص محیط زیست سکان قوه مجریه را در دست گیرد و دولتی سبز به رنگ محیط زیست تشکیل دهد و سایه سنگین سیاست را از روی محیط زیست ایران کنار زند. نیم قرن است که محیط زیست ایران به سیاست یارانه و باج داده و حال وقت ان است تا این روند معیوب وارونه شود و سیاست به محیط زیست یارانه دهد و سیاستمداران از قدرت کنار روند و انرا به سبزها و محیط زیستیها تحویل دهند. تا اولین دولت سبز و زیست محیطی ایران در تاریخ تشکیل شود.
محیط زیست اصل است و سیاست فرع. باید ایرانی باقی باشد تا دولتی و ملتی در ان مستقر شود. بحرانهای سیاسی اغلب با یک تصمیمگیری یک شبه قابل حلاند اما حل بحرانهای زیست محیطی بسیار زمانبر و گاهی غیر قابل حلاند. با ادامه روند موجود ایران نیم قرن اینده را نخواهد دید و از روی نقشه جغرافیا حذف خواهد شد و جز نامی از ان در تاریخ باقی نخواهد ماند و همه ایرانیان بر اثر بیابی باید بزودی از کشور خود مهاجرت کنند. مگر انکه هدایت کشتی در حال غرق ایران از دست سیاست بازان قدتمدار خارج شود و به دست دوستداران و حامیان و دلسوزان زمین و محیط زیست بیفتد.
ما امضا کنندگان این کارزار از جناب آقای دکتر درویش بهعنوان سرشناسترین و دلسوزترین و پرکارترین و صبورترین و کنشگرترین چهره زیست محیطی ایران مصرانه میخواهیم تا پا پیش نهاده و در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو ثبت نام کند و از عموم مردم ایران نیز انتظار میرود با خروج از لاک یاس و قهر و انفعال و بیتفاوتی از ایشان برای ثبت نام در انتخابات دعوت و از وی حمایت کنند.
و نیز از وزارت کشور و شورای محترم نگهبان بهعنوان مجریان و ناظران قانونی انتخابات انتظار میرود تا با تفسیر موسع رجل سیاسی بهعنوان فردی که دارای علم و فهم و بینش و قدرت تدبیر اداره امور و مدیریت منابع دیقیمت و کمیاب کشور است و نه لزوما بهعنوان نرینگان سیاست باز و دغل باز و قدرتمداری که منابع خدادادی و سرمایههای ملی را صرف بقای خود در قدرت به هر قیمت و به بهای تخریب محیط زیست و نابودی حرث و نسل میکنند؛ راه را برای حضور دلسوزان عرصه محیط زیست و این جهره خدوم در قدرت و اداره قوه مجریه باز کنند.
مهمترین کنشگری و مطالبهگری در زمینه محیط زیست جز این نیست که جای مردان سیاست بنشانیم درخت تا هوا تازه شود. تا زمین زنده و سر سبز شود تا هوا پاک و قابل تنفس و اسمان آبی شود تا از شدت گرمایش زمین اندکی کاسته شود و زمین دوباره قابل سکونت و جایی برای آرامش و همزیستی مسالمت امیز انسان و درخت و گیاه و حیوان و هر موجود زنده ایی شود.