جناب آقای دکتر پزشکیان
ریاست جمهور محترم منتخب مردم
با سلام و تحیات
نیک میدانید که سالهاست پیکره نظام تعلیم و تربیت به دردهای مزمن و مشکلات اساسی دچار است و هر روز بدنه مجموعه ضعیف تر از قبل شده و نه تنها فریادرسی به داد آن نمی رسد بلکه هر از چندگاهی به بهانه درمان درد، آگاهانه یا ناآگاهانه، دردی جدید و بلائی تازه را بر آنها می افزاید.
عدم توجه جدی نظام حاکم به موضوع آموزش و پرورش، ضعیف شدن استقلال درونی سیستم، تسلط و دخالت سایر دستگاهها بر نظام آموزشی کشور، عدم برنامه ریزی مناسب، مشکلات فضاهای آموزشی، ساماندهی غیر معقول منابع انسانی، کسری اعتبارات هر ساله، عدم رعایت عدالت در تخصیص اعتبارات ملی، دخالت نمایندگان و سایر افراد غیرمسئول در انتصابات مدیران و... همگی از مشکلات اساسی این مجموعه است که قدرت و اراده ای جدی برای حل آن وجود ندارد.
در کنار مسائل یاد شده، متأسفانه در زمان دولت دهم، با اجرای عجولانه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، بدون آماده کردن زیرساخت ها (از جمله فضای آموزشی و تربیت و استخدام منابع انسانی مورد نیاز) باعث شد در دوره ابتدایی به شدت با کمبود معلم روبهرو شویم و لاجرم برای جبران این کمبود راههای مختلفی را مدیران آموزش و پرورش وقت در نظر گرفتند که به جرات می توان گفت یکی از بهترین شیوه ها، استفاده از طرح خرید خدمات آموزشی بوده است.
اجرای این طرح نه تنها جبران کننده این کمبود و تأمین کننده نیروی انسانی موردنیاز بود بلکه فرصت استفاده از منابع انسانی توانمند، با انگیره، جوان و با تحصیلات عالی را فراهم نمود و عموم مدیران دست اندرکار از بهره وری و کیفیت اجرای آن رضایت داشتند.
لیکن با کمال تأسف به تدریج مدیران سیستم برای حل هر مسئله و جبران هر کمبود مالی به جای ترمیم ساختار معیوب، به سراغ حق و حقوق اصلی ترین عامل تاثیرگذار یعنی معلم میروند، یک روز از رتبه بندی می کاهند، یک روز از ساعات حق التدریس و چندی است دیوار کوتاه نیروهای خرید خدمات آموزشی میدان جولانگاه آزمایش و خطا و محل مانور برای جبران کسری ها شده است و هر روز به بهانه ای، دستورالعمل جدیدی را ابلاغ و مشکلات این قشر آسیب پذیر را افزایش می دهند و باز متأسفانه مدیران استانی هم به جای دفاع از حق و حقوق این عزیزان، با دلایل واهی ( مثلاً این که این روش از اول اشتباه بوده و....) از عملکرد اشتباه مدیران ارشد خود دفاع و پشتیبانی میکنند.
در این جا به گوشه ای از این دستورات نابخردانه که حق و حقوق این گروه را ظالمانه پایمال نموده است اشاره ای گذرا می شود.
مشکلات زیر بخشی به واسطه سیاست های غلط وزارتی و برخی عملکرد اشتباه و خود اجتهادی استانها میباشد:
۱-قرار دادهای متعدد با موسسین که بعداز شروع سال تحصیلی جدید بسته شده و در هر قرارداد جدید زیان اصلی متوجه نیروها و بعد موسسین شده بطوریکه تاکنون سه بارقراردادها تجدید شده. در قرارداد اول حقوق بیشتر منظور و در قرارداد دوم حقوق کمتر و مدت طولانی تر و در قرارداد سوم مدت قرارداد از نه ماه (آموزشی) به هشت ماه و نیم کاهش پیدا کرده است.
۲-حذف نیروهای این قشر، این درحالی است که اکثر این افراد سوابقی ده ساله دارند و کیفیت کارشان نیز بالا بوده و از طرفی بخشی از کمبود حاد آموزشی که حدود یک دهه است نیروی جدیدی جذب نشده را پوشش داده است و بطور قطع در سال آینده از ادامه کار حذف خواهند شد و تکلیفی برای این نیروها جز قبولی در آزمون استخدامی در دولت اصول گرا درنظر گرفته نشد، به جرم آنکه این نیروها در دولت اصلاحات بکار گرفته شدند. این قشر از فرهنگیان به فرزندان این سرزمین خدمت نمودند نه فرزندان اصلاحات.
۳- نکته ای دیگر که دل ها ی این قشر از فرهنگیان بدرد آورد اینکه شایستگی خدمت ندارند، اگر شایستگی نداشتند چرا یک دهه لایق تربیت فرزندان این سرزمین بودند و چطور کسانی که سهمیه ایثارگری داشتند از بین نیروهای خرید خدمات آموزشی به راحتی بدون آزمون به صورت رسمی بکار گرفته شدند (البته که ایثارگران در قلب ما جا دارند و جبران ایثار آنان بهصورت دیگر باید جبران شود) پس اگر بحث لیاقت و شایستگی است فرقی بین سهمیه و غیر سهمیه ندارد مگر بخواهیم در کارزار سیاست برای خود یارکشی کنیم و نیروی پشتیبان به بهانه سهمیه ایثارگری جمع کنیم که در دولت اصولگرا اتفاق افتاد.
۴-یک دهه تجربه کاری، گذراندن دورههای ضمن خدمت و کارورزی، کافی نیست برای پس دادن آزمون؟ آیا چنین معلمانی در مقابل طرح امین و روحانیان که الفبای آموزش و پرورش را هم نمیدادند و به راحتی بکار گرفته شدند، لایق و شایسته یک دهه برای جبران کمبود معلم در آموزش و پروش بودند، اگر این بردهداری نیست نامش چیست؟ در کجای دین مبین اسلام واقعی چنین ظلمی را روا دانسته است در حالی که شعار دولت قبل چنین بود.
۵-با توجه به تنش ها و ایجاد اضطراب برای این قشر در هر تابستان که حذف خواهید شد و برای فرار از اجرای عدالت، آزمون استخدامی و قراردادن ناعادلانه سهمیه های مثل ایثارگری، فرزند، تاهل و حذف بومی سازی بازهم بی عدالتی خود را نشان داد. که خسارت جبران ناپذیری را به پیکر نظام آموزشی وارد نمود.
باشد که شما بزرگوار با انتخاب وزیر لایق و حذف کسانی که بدون طی نمودن سلسله مراتب و با اندیشه شایسته سالاری دینی، بدون تخصص و بواسطه حزب و سفارش شده نهادی نظامی با حذف مدیران لایق و انگ زدن به نیروهای شایسته و حذف آنان از سیستم آموزشی و اداری آموزش و پرورش را نهاد نظامی و امنیتی نمودند، آموزش و پرورش را از دست نهادهای ارزشی نجات دهید که مدرسه جولانگاه کارزار سیاست های خود نموده اند. اگر چنین پیش رود چیزی از نظام آموزشی باقی نمی ماند که تنها سرمایه تمام ناشدنی این سرزمین است و با این روال به بی راه می رود.
در پایان انتظار جدی داریم در خصوص موارد فوق تدبیری عادلانه بیندیشید و به مشکل این قشر از فرهنگیان دل سوخته در طول یک دهه بردگی و استثمار در آموزش و پرورش پایان دهید.
با احترام