ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
جناب آقای دکتر پزشکیان
وزیر محترم تعاون، کار و رفاه اجتماعی
جناب آقای میدری
با سلام و دعای خیر؛
همانگونه که استحضار دارید، سازمان تأمین اجتماعی سازمانی برآمده از مشارکت سهجانبه که البته بهتر است بگوییم دوجانبه بیمهشده و کارفرماست، به این معنا که چندین نسل بیمهشده قبلی و فعلی و به عبارتی بیش از نیمی از جمعیت کل کشور را نیز تحت پوشش خود دارد و به معیشت و سلامت این خانوادهها از محل اندوختههای آنها خدمات میرساند و همچنین نقطه اتکاء و خانه امید نسلهای فعلی و بعدی نیز میباشد.
مهمترین تفاوت بنیادین این سازمان با سایر بخشهای عمومی دولتی این است که منابع و اموال سازمان تأمین اجتماعی امانت و حقالناس، مشاع و بیننسلی است، اما هماکنون این سازمان به لحاظ عدم توجه دولتها به سهجانبهگرایی (کارفرما، بیمهشده، دولت) دچار بحران شدید مالی گردیده است؛ تا جایی که توان پرداخت حقوق کارمندان و بازنشستگان همکار خود را ظرف مدت سی روز از ماه ندارد. این موضوع بر اثر نحوه مدیریت و از عوامل و چالشهای درونی و بیرونی سازمانی است که به اندازه کافی توسط کارشناسان و دلسوزان عالم به موضوع بیان گردیده است. از سوی دیگر عدم تناسب منابع و مصارف، تحمیل قوانین خلقالساعه با تنوع بخشی به بازنشستگیهای پیش از موعد و نگاه حمایتی به موضوعات بیمهای، عدم تنظیم ورودیها و خروجیها (افزایش مستمریبگیران و سالمندی افراد تحت پوشش، کاهش بیمهپردازان نقدی و ...)، عدم پایداری مالی، افزایش سرسامآور بدهیهای دولت و افزایش هزینهکرد منابع سازمان تأمین اجتماعی با رویکردهای صنفی، سیاسی و حمایتی بدون تأمین بار مالی (نظیر مشوقهای ازدیاد جمعیت، حمایت از اقشار خاص و ...)، برهم خوردن انسجام ساختاری و مالی سازمان تأمین اجتماعی، مداخلات سایر قوا در انتصابات، ذخایر و سرمایهگذاریها، بدهیهای کلان و روزافزون دولت به سازمان تأمین اجتماعی، مداخلات دولتی به غیر از اهداف مندرج در قانون اساسی، عدم رعایت اصل سهجانبهگرایی (کارگر، کارفرما و دولت)، افزایش بار مالی به سازمان به واسطه تصویب قوانین و مقرراتی که مغایر با اصول و محاسبات بیمهای، عدم انجام اصلاحات سیستماتیک، پارامتریک و مهندسی مجدد در نحوه اداره صندوق و ... همه و همه بخشی از چالشهای سازمان تأمین اجتماعی میباشد. بدون شک با نگاهی کارشناسانه به افق پیشرو، با توجه به تداوم همان مسیر و تضعیف کارکرد بخش سرمایهگذاری سازمان و معضلات دیگر، بههیچعنوان آینده روشنی از این سازمان متصور نیست و عملکرد دو دهه اخیر دولتها این وضع را بسیار وخیمتر کرده است. مختصات سازمان تأمین اجتماعی به نحویست که وقتی مدیرعاملی جدید در رأس امور اجرایی آن قرار میگیرد، معمولاً از ساختارها و فرآیندهای ویژه این سازمان که ماهیت بیمهای و عملکرد بومی متمایز و پیچیدهای دارد، آگاهی کافی ندارد و علاوه بر اینکه زمان زیادی را برای کسب آگاهی و به مرور و در حین تصدی سمت مدیرعاملی صرف مینماید، بلکه هزینه بالایی را هم برای سازمان و ذینفعان آن رقم خواهد زد؛ لذا هرچه مدیرعامل جدید بر اساس معیارهای مناسب و با دانش بیمهای انتخاب شود و توانمندتر باشد، این زمان صرفشده کوتاهتر و کمهزینهتر خواهد بود.
از اینرو براساس آنچه گفته شد، مطابق با یک نگاه خردمندانه ایجاب میکند که رئیسجمهور محترم یک مدیر دردآشنا که مسلط بر قوانین و ضعفها و قوتها و تهدیدها و فرصتها باشد را در رأس این سازمان قرار دهد تا علاوه بر سامانبخشی نظامات اجرایی سازمان، در سطوح حاکمیتی، چه در دولت و چه در مجلس با ارائه نظر کارشناسی و متقن از حقوق ذینفعان خود دفاع نماید و از آسیب رسیدن به صندوق جلوگیری نماید.
اهمیت انتخاب هوشمندانه مدیرعامل سازمان، تنها به حساسیت امر از لحاظ امنیت ملی برنمیگردد، بلکه هر دولت مدعی احقاق حق مردم، باید آگاه باشد که ماهیت مدیریت در سازمان تأمین اجتماعی به «اصل امانتداری» نسبت به منابع بیمهشدگان و ذینفعان آن گره خورده است و مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی باید از میان کسانی انتخاب شود که:
الف- از مبانی نظامهای بیمه اجتماعی شناخت کافی داشته باشد؛ زیرا مدیریت سازمانهای بیمهگر مستلزم آگاهی کافی از ماهیت و کارکردهای بیمه اجتماعی است.
ب- دارای شخصیت مستقل و بهاندازه کافی تحولگرا بوده و از توان بالای علمی و مدیریتی بهرهمند باشد.
ج- با توجه به تجربه پیشین عزل و نصبها آسیبهایی که از جانب بدهبستان و رابطهسالاری متوجه سازمان شده، مدیرعامل جدید باید بتواند در مقابل خواستههای غیرحرفهای و منفعتجویانه نیروهای بیرونی و درونی سازمان مقاومت کند و عملکرد و سابقهای شفاف و بدون فساد داشته باشد.
د- با توجه به اینکه بخشی از مشکلات سازمان به فقدان یا ضعف رابطه سازنده با دولت و مجلس برمیگردد، در صورتی که صلاحیت، سوابق و جایگاه مدیرعامل جدید بهقدر کافی شناختهشده و مناسب نباشد و قابلیت بهرسمیت شناختهشدن از سوی دولت و مجلس را نداشته باشد، شکلگیری چنین رابطه سازندهای ناممکن میشود؛ لذا این ارتباط منسجم، قوی و مؤثر شرط لازم آن است. در واقع کسی باید مدیر سازمان تأمین اجتماعی شود که هم بتواند با دولت و هم با مجلس تعامل داشته باشد.
س- سازمان تأمین اجتماعی برای مواجهه مناسب با بحرانهای کنونی و آینده، به شدت نیازمند ایجاد تحول و تقویت مغزافزاری است که راهبری آن تنها از مدیرعاملی مستقل، جسور، اصولمدار، متعهد، ثابتقدم و واجد مهارتهای مدیریتی در سطحی بالا برمیآید.
درنتیجه بهطور قطع و یقین چنین افرادی در اولویت اول افرادی هستند که بتوانند مدیریت سازمان را به عهده بگیرند و باید مسئولیت این سازمان را به یکی از بیمهشدگان یا کارکنان سازمان تأمین اجتماعی بسپارید تا هم آگاه به مسائل سازمان باشد و هم سرنوشت خود را با سرنوشت سازمان گره خورده بداند و در اینصورت است که میتوان اطمینان حاصل نمود که تلاشها و تصمیمات او با اهداف متعالی سازمان متبوع خود صورت میگیرد و منافع و مصالح و منابع سازمان را صرف اهداف باندی و سیاسی خود و دیگران نمیسازد.
با این وصف، جمعی از مدیران و کارکنان و کارشناسان دیروز و بازنشستگان و فرهیختگان امروز این سازمان شخص «اصلح» برای مدیرعاملی این سازمان را جناب آقای دکتر علی حیدری دانسته و ایشان را خدمت شما معرفی و پیشنهاد مینمایند؛ زیرا ایشان از مدیران زبده و از بدنه کارشناسی و مدیریتی این سازمان بوده و با آگاهی نسبت به مسائل پیشگفت برای نجات این صندوق که مشکلات آن بیش از پیش ناشی از بیتوجهی دولتها به گزینش مدیرعاملی کار بلد و عالم به مسائل تأمین اجتماعی بوده و عموماً از بیرون سازمان و جدا از بدنه این سازمان بودهاند و جنابعالی نیز در هر صحبتی به اهمیت کارشناسان و حل مشکل توسط آنان اشاره داشتهاید. ایشان را برای مدیریت سازمان وزین تأمین اجتماعی انتخاب تا با اصلاحات و اقدامات بیمهای خدمتی بزرگ به جامعه چند ده میلیونی شاغل و بازنشسته کشور کرده باشید؛ انشاءالله.
با احترام؛ پیشاپیش از توجه حضرتعالی سپاسگزاریم.