جناب آقای دکتر یوسف نوری
وزیر محترم آموزش و پرورش
با سلام
همانطور که مستحضرید کتابی با عنوان مدیریت خانواده و سبک زندگی چند سالی است که جزو برنامه درسی پایه ی دوازدهم قرارگرفته است. برخی از موارد مطرح شده در کتاب به طور کل میتواند بعضاً حتی مفید فایده نیز واقع شود اما ما دانش آموزان به عنوان مخاطبان اصلیِ کتاب همواره انتقاداتی داشته ایم که امید است با مطرح کردن آنها یک بازنگری کلی جهتِ ارتقا و ویرایش مطالب کتاب صورت بگیرد.
نخست به صفحاتی از کتاب اشاره میکنم که به وضوح مغایر ارزش های انسانی و اخلاقی است. بدیهی است که استفاده از ادبیات محترمانه در یک کتاب درسی جزو مهم ترین مسائل است.
به عنوان مثال جایی از کتاب عبارتِ (ترشی انداختن) برای دختر هایی که ازدواج نکرده اند و به تعبیر عامیانه وقت ازدواج آنها گذشته است به کار رفته که عبارتی بسیار زشت و غیر اخلاقی است که متأسفانه در این کتاب به مراتب شاهد آن هستیم.
واضح است که امر ازدواج و تشکیل خانواده امری مهم و تأثیر گذار است اما سوال این جاست که چرا دخترانِ پایه ی دوازدهم که در آستانه ی ورود به دانشگاه و در ابتدای مسیر تجربه ی زیستن در اجتماعی بزرگتر هستند باید مخاطب این مطالب قرار بگیرند؟
چرا در راستای آموزش اهدافی ارزشمند تر قدم برنداریم؟
چرا ساعاتی را در مدارس برای آموزش مهارتهای اجتماعی_ارتباطی قرار ندهیم؟
از طرفی در این کتاب شاهد برداشت هایی نادرست درباره پسران نیز هستیم. به عنوان مثال در صفحه ۹۳ کتاب درباره پسران صحبت میشود. تصویری از پسر خوب ارائه میشود که واقعاً عجیب است!
به صراحت معیار های پسر خوب اینگونه گفته میشود که دنبال خواستگاری از دختران کوچکتر از خودش میرود!
در بخش دیگر کتاب«صفحه ۶۸» آماری از وضعیت تاهل زنان در جامعه ما بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ ارائه میشود. عجیب این است که این آمار را برای افراد بالای ده سال اعلام میکند.
بخشی از این آمار برای افرادی است که زیر سن قانونی ازدواج کرده اند و این همان کودک همسری است. چرا در کتابی که برای دانش آموزان دختر سال دوازدهم است باید آمار کودک همسری را به صورت عادی منتشر کرد؟
الگویی که به صورت کلی کتاب آن را ترویج میکند بر مبنای زنِ خانه دار است. ترویج الگوی زن خانه دار در صفحه ۱۰۷ آنجایی خود را نشان میدهد که دختری ازدواج کرده و کارهای خانه را بلد نیست و دچار مشکل میشود.
در جای دیگر از کتاب «صفحه ۱۵۵» تصویری از پسر ها در مقابل دختر ها ارائه میشود که بسیار نگران کننده است. اکثر پسر ها به دنبال خوش گذرانی هستند و مسائلی از این دست را دنبال میکنند. چرا باید دختر و پسر را از هم بترسانیم و آن ها را از هم دور کنیم؟ کلیشه هایی از این دست چرا باید در ذهن دختر و پسر در آستانه ی ورود به دانشگاه شکل بگیرد؟
بر اساس کتاب رسالت اختصاصی زنان مادر شدن است. گویی زنان اصلی ترین کاری که باید انجام دهند فرزند آوری و تربیت آن و باقی مسائل است و هرچیز دیگری مقابل این موضوع قرار بگیرد باید کنار زده شود.
در آخر باید گفت بحث های مطرح شده در این کتاب نه برای دختران و نه حتی پسر ها مناسب نیستند.
آموزش مهارتهای زندگی در مدرسه یکی از اصلی ترین وظایف نظام تعلیم و تربیت است که در سالیان مختلف مغفول مانده است. این نیاز در آموزش و پرورش حس شده است ولی در اجرا باید همه ی نگاه ها را دخیل کرد وگرنه ترویج یک الگوی ثابت که در برخی موارد بسیار آسیب زاست مارا به جایی نمیرساند.
با تشکر