ای مانده در وطنِ خویش غریب
زاینده رود، این قصیدهی بی پایان هستی؛
این شاهرگ تمدن ایران عزیز؛
این زلفِ پیچان زاگرس در دل فلات مرکزی ایران،
رودی که حافظهی قرنها تلاش زنان و مردانی است که برای آبادانی ایران زمین کوشیدهاند. رودی که جوش و خروشش از اشک صبورانه مادران و عرق پیشانی پدرانمان الهام گرفته است.
رودی که شهر و شهرسازی و معنا و معماریِ اصفهان از آن زاییده شده است.
رودی که وام دار اعجاز علی اکبر اصفهانی در مسجد جامع عباسی، ایجاز صائب تبریزی در ادبیات پارسی و ناز رضا عباسی در پیچ و تاب نقوش گشته است.
اکنون این چشم و چراغ اصفهان، کم سو شده و پس از قرن ها همراهی، همه ی ما مردمان را به یاری می خواند.
اصفهان با همه دلبریهایش، مادری دارد که زلال و صمیمانه در آغوشش گرفته و اکنون برای دوام، دست کمک ما را میطلبد. پس بایستی دست به دست هم داده و برای زاینده رود، سرود زندگی سردهیم.
با احترام، دعوت هستید به امضای کارزار «زنده باد زنده رود».
In Home ExileZayandeh Rood river, the verse of no bound, vein to the heart of Iran’s civilization, the hair curl through Zagros mounts deep in the heart of the central plateau of our beloved Iran.The river with centuries-old memory of men and women laboring motherland for a life of fortune. Loaning its rising tides from our mothers’ tears shed by mothers weeping in patience and our fathers’ sweat and toil. Zayandeh Rood as the mother to the city, its establishment, essence and structure, served as inspiration to Ali Akbar Isfahani’s miracle in Jameh Mosque, Saeb Tabrizi’s brevity in Persian poetry, and Reza Abbasi in shaping the twirls and twists of patterns.This flickering flame of the city has now fainted, losing its sparkle, and after centuries living by our side, she hails us with a call for help.Isfahan, dressed in allure and glamour, is drawn sweet and tender in his mother river’s embrace, stretching the hand for aid. May we join in unity to sing life in chorus. Join us to the campaign of “Long Live Zayandeh Rood river”.