ریاست محترم جمهور
رئیس و نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی
با سلام و عرض احترام فراوان به محضرتان، به استحضار میرساند، نظر به اینکه شعار عدالت محوری در مفاد فصل چهارم لایحه نایاب بوده و جامعه زحمتکش کارگری و کارکنان را هدف قرارداده است و تأثیر روانی آن در همین مرحله فعلی باعث شوک بزرگ به این قشر عظیم از جامعه و یأس و نا امیدی گردیده است؛ با نگاهی اجمالی به کلیات مفاد این فصل از لایحه و علیالخصوص مفاد ۶۶ و۶۷ و تبصرههای آن، پرواضح است که برای جبران مشکلات مالی صندوقهای بازنشستگی، بجای اندیشه صحیح و راهکار درست و موثر در رفع آن، به گونهای نامنصفانه و ناعادلانه تبیین شده که حقوق کارگران بیادعا به نفع صندوقهای بازنشستگی، به شدت تضییع و پایمال شده است.
ابتدا با دقت به نحوه نگارش متن لایحه میتوان اینگونه استنباط کرد که نقاط مبهم و پنهان فراوانی در متن لایحه گنجانده شده است که قطعاً بعد از تصویب نهایی و تبدیل به قانون آشکار میگردد؛ برای مثال سطر ابتدایی ماده ۶۶ اینگونه بیان میدارد که: (سن و سابقه قابل قبول در تمامی حالات احراز شرایط بازنشستگی در کلیه سازمانها و صندوقهای بازنشستگی در طول برنامه هفتم به ازای هر سال، شش ماه افزایش مییابد)، احتراماً بذل توجه ویژه به معنی و مفهوم عبارتهای تمامی حالات و به ازای هر سال شش ماه افزایش سن بازنشستگی را خواستاریم.
ثانیاً اینکه کارگران و کارمندان درطی چندسال اخیر برخلاف قوانین جاری کشور، هیچگاه ازافزایش حقوق مناسب نسبت به تورم برخوردار نبوده و همواره متضررشدهاند، که با این فصل از لایحه خاسر آن چندین برابر خواهد شد.
ثالثاً بی تردید افزایش سن بازنشستگی از یک سو و تغییر مبنای محاسبه حقوق مستمری از ۲ سال به ۵ سال پایانی باعث کاهش شدید مبلغ مستمری درزمان بازنشستگی شده که تضرر دو چندان را به قشرکارگر وارد خواهد کرد.
خامساً در تبصره ۳ ماده ۶۶ لایحه مذکورسقف سنوات ارفاقی برای مشاغل سخت و زیان آور از ۱۰ سال به ۷ سال کاهش و از طرفی در تبصره ۵ همین ماده شرط حداقل سن لازم برای بازنشستگی مشاغل سخت و زیان آور برای زن ها ۴۵ و برای مردان ۵۰ سال تعیین شده است. جای تأمل و تعجب و تأسف است که چرا بدون درنظر گرفتن این واقعیت که کارگران شاغل در مشاغل سخت و زیانآور با به خطر انداختن جسم و جان و روان خود درصدد به جریان انداختن چرخ اقتصاد این مملکت هستند که شاید هر کس حاضر نباشد جای این قشر از کارگران باشد. مضافاً بارها شاهد آن بودیم که کارگران شاغل در مشاغل سخت و زیان آوربه دلیل مسئولیت سنگین و استرس بالا و خطرات و آلودگی پیرامون محیط کار، آسیبهای جبران ناپذیری به جسم و روان آنان اعم از حادثه در حین کار و یا بیماری و حتی به سن بازنشستگی نرسیدهاند و یا دچار بیمارهای متعدد گشته تا جایی که مجبور به از کار افتادگی شده و یا بعد از گذشت تنها چند سال از بازنشستگی به همین شرح که گذشت فوت نمودهاند.
اما متأسفانه شاهد آن هستیم همان اندک امتیازاتی را که در قانون برای جبران سختیها وآسیبها به جسم و روان ناشی از کار به وی وارد میآورد را با تغییر قوانین به نفع صندوقهای بازنشستگی پایمال مینمایند. سوال اینجاست آیا جایز است حال که کارگرانی که سالیان دور است سهم بیمهای خود را به امید بازنشستگی در موعد مقرر پرداخت نمودهاند و درآستانه بازنشستگی قرار دارند، به یکباره با دستخوش تغییر قوانین، شوک روانی به ایشان و خانواده وی وارد نمود؟
امید است با درنظر گرفتن عدل و انصاف و با عنایت به فرمایشات بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنهای درخصوص اجر نهادن به کارگران این سرزمین، نسبت به حذف مفاد پرتناقض و ناعادلانه و ضد کارگری فصل چهارم لایحه فوقالذکر اقدام فرمایید. انشاالله