شش سال گذشت و کارزار هنوز برای برخی صرفا تشویشگر اذهان عمومیست و برای بعضی چیزی بیشتر از سوپاپ اطمینان نظام نیست. اما در این شش سال کارزار برای میلیونها نفر، کورسوی امیدی بود در ظلمات فساد و ناکارآمدی مسئولان.
تمام پروندهسازیها و تهدیدها علاوه بر تمام بیاعتمادیها و توهینها رنگ میبازد وقتی میبینیم کارزار جایی از این مملکت توانسته به دغدغهمندان دلسوز یک روستا کمک کند. وقتی میبینیم گوشهای از این دیار جلوی تخریب میراثی را گرفته. یا وقتی به یاری کنشگران محیط زیست آمده و به آنها کمک کرده تا در مقابل مافیای عظیم قدرت و ثروت بایستند.
آری! فروتنانه و بدون هیچ ادعایی دلخوشیم به تکتک کنشهای کوچکی که دغدغهمندانی بیادعا انجام میدهند. آنها برای انجام مسئولیت اجتماعی خود نه به آن سوی مرزها چشم دوختهاند و نه روی ساز و کارهای فشل دولتی حساب کردهاند. آنها میدانند هر مسئولی از صدای اتحاد مردم میترسد، حتی اگر این صدای متحد صرفا آه و فغانی از روی درد باشد، بدون هیچ فایدهای! این نوای اتحاد، خواه هشتگ باشد یا امضا، باعث میشود مردم خود را پیدا کنند.
آنها میدانند نباید منتظر «فردایی بهتر» ماند. بلکه فردای بهتر را با کنشهای فردی و جمعی باید ساخت. آنها میدانند پیشنیاز هر تغییری، آگاهی است. و از «ابزار» کارزار استفاده میکنند برای آگاهیبخشی فاجعهای در محیط زیست، تخریبی در میراث، یا ظلمی در صنف.
ما به تکتک ۲۵,۹۰۵,۸۲۸ امضای میزبانی شده در پلتفرم کارزار همچون ستارههایی درخشان در دل تاریکی دلخوشیم. نه اینکه این میلیونها ستاره شب را روز کرده باشند، نه! هرگز چنین ادعایی نبوده. میلیونها ستاره کمک میکنند نور را فراموش نکنیم.
تیم کوچک و مستقل کارزار، بدون هیچ ادعایی، همچنان تا حد مقدور تلاش میکند بازتابدهنده «بخشی» از صدای مردم باشد، و آرزوی روزی را دارد که بتواند «تمام» صداهای نادیده گرفته شده مردم را بازتاب دهد.
خردادماه ۱۴۰۲
#قدرت_بی_قدرتان