مطلب ارسالی از سوی امیرهادی تخشید؛ دانشجوی جامعهشناسی برای تابناک، ضمن اشاره به اهمیت پویش نه به تصادفات، اما از زاویه ای دیگر نیز موضوع را مورد بررسی قرار می دهد.
به گزارش سرویس اجتماعی تابناک، یادداشت این دانشجوی جامعه شناسی تقدیم حضور می شود.
« آخرین آمار سالیانه که در این باره به شکل رسمی انتشار یافته است، مربوط به کشتهشدگان و مصدومان تصادفات رانندگی در هفت ماه اول سال ۱۴۰۳ است. در این بازه زمانی ۱۱ هزار و ۸۷۳ نفر در تصادفات رانندگی جان باختهاند و ۲۳۸ هزار و ۳۸۴ نفر، تعداد مصدومان این سوانح است. طبق تخمین سازمان جهانی بهداشت، تعداد فوتیهای ناشی از سوانح رانندگی در ایران ۲۰/۶ نفر در هر ۱۰۰ هزار تصادف است که بنا بر این آمار، ایران سی و هفتمین کشور پر سانحه در میان ۱۸۸ کشوری است که در این گزارش اطلاعات آنان وجود دارد. همچنین در آخرین گزارش داده شده از سوانح رانندگی در تعطیلات نوروزی ۱۴۰۴، رئیس پلیس راهور فراجا اعلام کرد که: «در بازه ۲۵ اسفند ۱۴۰۳ تا ۱۴ فروردین ۱۴۰۴ مجموعاً ۹۷ هزار و ۱۴۴ فقره تصادف در سطح جادههای کشور به ثبت رسیده است که ۶۹۸ فقره تصادف فوتی داشتیم که در مجموع ۸۳۸ نفر از هموطنان جان خود را از دست دادهاند». این آمارها همگی حاکی از وضعیت نابسامان و نامطلوب تصادفات جادهای و حوادث ناشی از آن در کشور است.
این شرایط واکنشهای بسیاری را از سوی گروههای مختلف و فعالان مدنی و همچنین سیاسی را هر ساله بر میانگیزد. نکته قابل توجه در خصوص این واکنشهای شیوه تبیین و مواجهه با این مسئله توسط نیروهای مدنی و سیاسی است. در واقع پرسش اساسی میتواند این مسئله باشد که این حجم از تصادفات رانندگی به چه علت در کشور رخ داده است و تا چه حد باید آن را ناشی از فرهنگ رانندگی پرخطر دانست و تا چه حد آن را باید با ارجاع به مسائل زیرساختی از جمله شرایط جادهها و کیفیت ماشینها دانست.
در این باره طبعا نیاز به پژوهشهای فراوان و دقیق علمی است تا بتوان این حجم از تصادفات و سوانح را تبیین و علتیابی کرد؛ با این وجود اما پرسش مهم آن است که چرا اکثریت قریب به اتفاق واکنشهای فعالان مدنی و سیاسی نسبت به مسئله سوانح رانندگی ارجاع همیشگی این سوانح به فرهنگ رانندگی پرخطر شهروندان است که از مقامات مهم سیاسی، تا گزارشات خبری صداوسیما و همچنین فرستههایهای تلگرامی اندیشمندان حوزه عمومی، همگی بالاتفاق بدین شکل مسئله راتوضیح میدهند.
برای مثال رئیس جمهور مسعود پزشکیان پیش از سال نو در یکی از جلسات هیئت دولت چنین به این مسئله پرداخت: «رانندهای که پرخطر رانندگی میکند، اقداماتش نه تنها خودش را به خطر میاندازد بلکه دیگران را هم با خطر مواجه میکند و عملکردش به نوعی قتل غیرعمد محسوب میشود، لذا باید جریمههای سنگینی بپردازد». همچنین در فرستههایهای تلگرامی به مناسبت نوروز ۱۴۰۴ آقای علی ربیعی متنی را با هشتگ #نه_به_تصادف منتشر ساخت که در آن از مردم تقاضا داشت تا با رانندگی کمخطرتر موجب کاهش تصادفات رانندگی شوند. این فرسته تلگرامی توسط اندیشمندان مختلف حوزه عمومی از جمله محمد فاضلی منتشر گشت و در فضای عمومی دیده شد. به نظر میرسد اساسا در میان گروههای مختلف سیاسی و مدنی از جناحهای مختلف، اتفاق نظری همگانی بر سر آن وجود دارد که این سوانح همگی ناشی از فرهنگ رانندگی پرخطر مردم است.
مردم چه می گویند؟
برخلاف این گفتمان عمومی در میان نیروهای سیاسی و مدنی، با رجوع به کارزارهای مردمی ثبتشده در پلتفرم کارزار میتوان سویه دیگری را نیز از علتیابی حوادث رانندگی را مشاهده کرد که نشان از وجود تعارض و شکاف میان تحلیل مردمی از وضعیت سوانح رانندگی در مقایسه با گفتمان موجود است.
در این پلتفرم یکی از مسائل پرتکرار و پربسامد به لحاظ ملی، مطالبات حول وضعیت جادهها است. در این پلتفرم تا زمستان ۱۴۰۳، ۲۷۴ مطالبه متفاوت به ثبت رسیده است که همگی آنان حول بهسازی و وضعیت نابسامان جادههای کشور است. در برخی از این کارزارهای صفاتی از جمله «جاده مرگ» میبینیم که همگی حاکی از شرایطیاند که بنا بر آن مردم از وضعیت امنیت جادهها احساس رضایت ندارند. این مطالبات، از جادههای بزرگ سطح کشور تا جادههای شهرهای کوچک و روستایی را در بر میگیرند و مجموعاً ۴۰۰ هزار و ۷۹۴ امضا را به خود اختصاص دادهاند.
این وضعیت و تعدد کارزارها و گستردگی آنان در مناطق جغرافیایی مختلف اساسا هیچ انعکاسی در تحلیلهای اجتماعی و سیاسی حول این مسئله ندارد و موجب شده تا این وضعیت و مطالبه مردمی، همچنان خاموش و بیتوجه بماند. در حالی که اینها نمودی از صدایی از میان مردم استو همچنان در سطح سیاسی و مدنی خاموش اند!»
منبع: تابناک