یادداشت «متین رمضان‌خواه» پژوهشگر سیاستگذاری اجتماعی درباره کنشگری اجتماعی در «روزنامه پیام‌ ما»:

معجزهٔ امیدواری

مشارکت اعضای جامعه در حکمرانی باید همراه با فراهم‌کردن ابزارها و سازوکارهای مناسب و کارآمد و متناسب با شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی زمانه باشد. یکی از سازوکارهای اساسی و مهم برای تقویت مشارکت عمومی در سطح حکمرانی و ادارهٔ کشور، مسیرهای رساندن خواسته‌ها و نظرات به سایرین است. گاه این سایرین، افراد و ساختارهایی هستند که متفاوت و حتی متضاد با ما فکر می‌کنند. گاه هدف، یافتن و متحدشدن با سایرینی است که همانند ما می‌اندیشند اما از ما دور هستند، ما همدیگر را نمی‎شناسیم و یا در شبکهٔ ارتباطی یکدیگر قرار نداریم و گاه هدف آشنا و همراه کردن سایرینی است که کمتر به اهمیت موضوع اندیشیده‌اند و از حضور دیگرانی که برای امری مهم در تلاش هستند، ناآگاهند.

روزی که «فریگیس کارینثی»، نویسندهٔ مجارستانی، عنوان کرد دو نفر در کل جهان فقط به‌اندازه شش ارتباط بین‌فردی یا شش واسطه از یکدیگر دور هستند، بسیاری این ایده را باور نداشتند، اما بعدها این باور به محک تجربهٔ زیسته و اثبات حلقه‌های ارتباطی چنان قوت گرفت که به نظریهٔ «شش درجه جدایی» معروف و ماندگار شد. در سال ۱۹۲۹ داستان زنجیرها به این مفهوم اصلی اشاره کرده بود که در زیر بخشی از این مقاله را می‌خوانید:
«ما باید یک نفر را از بین ۱.۵ میلیارد نفر ساکن زمین انتخاب می‌کردیم؛ فرقی نداشت چه کسی و کجا باشد. او با ما شرط بست که فقط بااستفاده از پنج نفر که با یکی از آنها شخصاً آشنایی دارد، با فرد موردنظر و بدون استفاده از هیچ چیز به‌جز یک شبکه از آشنایان خود ارتباط برقرار می‌کند.»
امروز این ایده چنان تقویت شده‌ که بسیاری معتقدند تعداد ارتباط به دو نفر فاصله رسیده‌ است. مطابق این نظریه و چنانکه در اهمیت ارتباطات می‌دانیم، ساختن شبکه‌های جمعی از مهمترین و مؤثرترین الگوهای قدرت‌ساز در جهان امروز هستند.
شبکه‌های ساخته‎‌شده با چنین الگوی ارتباطی فضای گفتگو، افشاگری درباره‌ٔ خطاها و درنتیجه بستر شفافیت، شناخت تفاوت‌ها و شباهت‌ها، کاهش هزینهٔ فعالیت‌های مدنی و صنفی، دسترسی سهل به نظرات شهروندان، امکان پیش‌بینی مخالفت‌ها و موافقت‌ها با تصمیم‌ها و سیاست‌های آینده، تقویت نهاد مدنی، ایجاد بسترهای تمرینی برای کنشگری اجتماعی، معرفی رفتارهای نابهنجار مدنی، ارتباط دوسویهٔ کنشگران، تقویت سرمایهٔ اجتماعی، بستر شنیدن صداهای در حاشیه، تقویت‌ نظاره‌گری و نظارت دولت و ده‌ها طرفیت دیگر را فراهم خواهد آورد.
شکست‌ها و موفقیت‌های انسان در زندگی اجتماعی بیش از هرچیز به مفهوم امید وابسته است. چراکه امید، به انسان‌ها فرصت می‌دهد تا با تکرار مسیرهایی که به خلق موفقیت‌ رسیده، باری دیگر موفقیت خلق کنند و همچنین فرصتی جدید است برای پیشگیری از خطای گذشته. امید، به افراد احساس امن بودن، قابل اعتماد بودن و قابل تحمل کردن فضای عمومی و اجتماعی می‌دهد.

ایران هم مانند بسیاری از کشورهای جهان که تاریخ اجتماعی غنی داشته، تحولات اجتماعی-سیاسی فراوانی را پشت سر گذاشته و با یأس و امیدهایی روبه‌رو بوده‌ است. از تاریخ مشروطه و تلاش برای بهبود روزگار تا روزهای پیش از انقلاب اسلامی همه ریشه در امید دارد. اگر از امید در ساحت فردی رد شویم و به ساحت امید اجتماعی برسیم، متوجه خواهیم ‎شد که از لحاظ جامعه‌شناختی، این مفهوم در ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
«ریچارد رورتی»، مبدع ایدهٔ امید اجتماعی، آن‎ را تلاش، برنامه‌ریزی، همکاری و هماهنگی همهٔ اعضای جامعه برای رسیدن به هدفی می‎داند. این جامعه می‌تواند از گروهی کوچک و صنفی تا گروه‌های بزرگتری در جامعه را شامل شود؛ خواه این هدف به موفقیت برسد یا نرسد و کسی را موفق کند یا نه.
«رورتی»، امید اجتماعی را نیروی محرکه‎ای می‌داند که ایجادکنندهٔ هدف و حرکت‌دهندهٔ افراد به‌سوی تغییرات اجتماعی بزرگ است. امید اجتماعی از یکسو مظهر از بین بردن یأس اجتماعی و از سویی دیگر ایجادکنندهٔ یک نیروی قدرتمند برای گام گذاشتن در مسیر تغییرات پیش‌ رو است.
امید فرآیندی است که به افراد اجازه می‌دهد فردای بهتر و دست‌یافتنی‌تری برای خودشان بسازند و تقویت عاملیت را به‌دنبال دارد. در این بستر، فرد خودش را در برابر ساختارهای اجتماعی ناتوان و غیر همدست نمی‌داند، بلکه دیگران بسیاری را نیز همدست خود دانسته، بسیاری از ساختارها را شکننده و تغییرپذیر می‌داند و برای عاملیت انسان احترام متفاوتی قائل خواهد بود. درنهایت، امید توانایی باور به تغییر است. امید این احساس را در افراد زنده می‌کند که می‎توان دیروز را تغییر داد و فردای مطلوب و متفاوتی را ساخت.

امید با باورپذیرتر کردن فردا، بخشی از بار ساختن آینده و فردا را بر روی دوش افراد قرار می‌دهد و این ایده‌ٔ مهمی است. این ایده ازآن‌رو که انسان را در غل و زنجیر عدم تغییر قرار نمی‌دهد و می‎گوید این خود انسان است که توانایی ساختن فردا را دارد، ایده‌ای بسیار مهم برای زیست جهان امروز است.
امید اجتماعی ابزاری برای این است که انسان به شیوه‌ای مسالمت‌جویانه، هماهنگ و گفتگومحورانه به‌سوی آینده‌ای بهتر برود. امید، به شهروندان امکان روانی و انگیزهٔ کافی برای مهاجرت و عزیمت از نکتهٔ کنونی به فردای مطلوبشان را می‌دهد.


پیوند دو ایدهٔ‎ مهم بالا به یکدیگر، راهی نو برای زیست اجتماعی و کنشگری مدنی باز می‌کند. برای بازیگری و اثرگذاری در تغییرات و تحولات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دیگر ضرورت ندارد تا شما مسیری خاص را بپیمایید. کافی است از طریق شبکه‌های اجتماعی متکثری که روزانه ساعت‎ها وقت برایش می‌گذارید، با سیاستی جدید مخالفت و موافقت کنید، ایده‎‌ای نو را ساخته و همراهان بسیاری را برای خودتان دست و پا کنید و تمام این مسیر را با امضای یک کارزار، استفاده از هشتگی مشخص در توییت یا پست اینستاگرامی‌تان و استفاده از کارزارهای استوری طی کنید.


این الگوی جدید از کنشگری مدنی که می‌تواند حول هر ایده‌ای شکل بگیرد، پیامدی ژرف و خودبازتولیدکننده بر جای می‌گذارد؛ پیامدی که در بالا به آن اشاره کردیم و این همان، امید اجتماعی است. این الگوی نوین ارتباطی، هرچه بیشتر بر اثرگذاری انسان امروزی مبتنی است و نویدبخش امکان تغییر از طریق باهم بودن است. از یکسو فراغت از محدودیت‌های زمانی و مکانی ارتباط را برای انسان امروزی به‌دنبال دارد و از سویی از تفاوت نظر میان اعضای الگوهای سنتی‌تر زیست مدنی جلوگیری می‌کند؛ چراکه احتمالاً شما و دیگر مشارکت‌کنندگان در یک کارزار، در کارزاری دیگر هم‌نظر نیستید، اما این نبود هم‌نظری منجر به اختلاف میان شما نخواهد شد؛ درحالی‌که در الگوهای سنتی‌تر عموماً این اختلاف ممکن است هزینه‌بردار باشد. ازاین‌رو حضور و استقبال از الگوهای نوین مدنی که در بستر فضای مجازی شکل می‌گیرد از سوی تعداد بیشتری از شهروندان جامعهٔ جهانی مورد استقبال قرار خواهد گرفت.

منبع: پیام ما

بحث و گفتگو

کارزارهای مرتبط


سایر تجربه‌ها

تجربه‌های بیشتر