یادداشت دکتر محمد رهبری، جامعه‌شناس و پژوهشگر شبکه‌های اجتماعی:

نمادین‌شدن کارزار اعتراض به ساخت مسجد در پارک قیطریه

نویسنده: دکتر محمد رهبری، جامعه‌شناس و پژوهشگر شبکه‌های اجتماعی

کارزار اعتراض به ساخت مسجد در پارک قیطریه، با بیش از ۱۲۵ هزار امضا، تبدیل به پر امضاترین کارزار پس از شهریور ۱۴۰۱ شده است؛ یعنی از زمان اعتراضات پس از مرگ مهسا امینی، هیچ کارزاری تا این اندازه امضا نشده بود. این موضوع را می‌توان مهم‌ترین خبر اجتماعی در سال ۱۴۰۳ دانست و باید به آن پرداخت. این پرسش مهمی است که چرا کارزاری که ماهیت محلی دارد، و احتمالا فقط طبقه متوسط شهری در تهرانی‌ باید به آن بپردازد، تا این اندازه جلب توجه کرده است.

بر اساس روند امضاهای این کارزار، می‌توان امضاها را به دو گروه و در دو مقطع تقسیم کرد؛ نخست امضای کسانی که دغدغه محیط زیستی و حفظ درختان یا دغدغه حفظ هویت پارک را داشتند. ساکنان محلی یا کسانی که از پارک قیطریه خاطره دارند و خواهان حفظ این پارک قدیمی شده‌اند؛ این گروه عمدتا از ۲۲ اسفند ۱۴۰۲ تا ۸ فروردین ۱۴۰۳ اقدام به امضای این کارزار کردند. یعنی حدود ۸ هزار نفر که همین هم نسبت به کارزارهای مشابه عدد قابل توجهی است.

گروه دوم، کسانی بودند که با انگیزه‌های سیاسی و اجتماعی این کارزار را امضا کردند. کسانی که از ۸ فرورودین به این سو در اعتراض به مواضع رسمی آغاز به امضای این کارزار کردند تا اعتراضشان را به سیاست‌های موجود نشان دهند. به‌مرور جمعیت بیشتر و متکثرتری از مردم این کارزار را امضا کردند و این کارزار بیشتر در میان طبقه متوسط شهری دیده شده و فراتر از دسته‌بندی‌های سیاسی به درون جامعه رسوخ کرده است. در این مقطع چهره‌هایی که در میان عموم مردم نفوذ دارند نیز با شدت بیشتری این کارزار را معرفی کردند؛ محمد درویش، محسن رنانی و محمد فاضلی از جمله این چهره‌ها بودند.

کارزار اعتراض به ساخت مسجد در پارک قیطریه، از هشتم فروردین ماه به این سو، رفته‌رفته به یک کارزار نمادین تبدیل شد. اگرچه بسیاری از امضاکنندگان، دغدغه حفظ درختان و هویت پارک را نیز دارند، اما انگیزه‌شان برای امضای این کارزار فراتر از این موضوعات است. این کارزار به نمادی برای اعتراض علنی تبدیل شده است. در استوری‌های اینستاگرام برخی این کارزار را منتشر کرده‌اند و می‌گویند اگرچه در انتخابات رأی ندادند اما این کارزار را امضا می‌کنند تا صدای اعتراضشان را برسانند. امری که که در یادداشت محسن رنانی نیز مشخص بود و از آن به‌عنوان یک «کنش جمعی فعال» نام برده بود. در باب این کنش جمعی فعال باید به دو نکته مهم توجه کرد:

یک. بیش از ۱۲۵ هزار نفر از مردم (تا لحظه نوشتن این یادداشت)، با هویت خودشان اقدام به امضای کارزاری کرده‌اند که فارغ از محتوای آن، اکنون به نماد اعتراض تبدیل شده است. این امر نشان می‌دهد که امید و انرژی جامعه که در جریان اعتراضات ۱۴۰۱ تخلیه شده بود و جای خود را به یأس و سرخوردگی داده بود، دوباره در حال احیا شدن است. به‌همین خاطر است که جامعه از یک کنش منفعلانه، به سمت کنش فعال حرکت کرده است. صد هزارتایی شدن کارزار پارک قیطریه و همچنین کارزار افزایش دستمزد کارگران، پیام حیات جامعه را مخابره می‌کند و نشان می‌دهد که این جامعه می‌خواهد کنشگری کند و پس از آن سرخوردگی بزرگ، دوباره می‌تواند چنین کنش جمعی داشته باشد.

دو. نکته دیگر را می‌توان در پاسخ به این پرسش مهم مطرح کرد  که چرا این کنش جمعی و اعتراضی، در قالب انتخابات نمود پیدا نکرد؟ فاصله انتخابات و این کارزار، تنها یک ماه است. چرا علی‌رغم دعوت برخی چهره‌های سیاسی به «رأی اعتراضی» چندان کسی به این دعوت پاسخ نگفت و اعضای لیست صدا ملت در تهران به‌طور میانگین فقط ۲۷ هزار رأی آوردند اما حالا این کارزار با بیش از ۱۲۵ هزار امضا مورد اقبال واقع شده است؟

علت را باید در تفاوت میان کارزار و انتخابات جستجو کرد. درست یا غلط، شرکت در انتخابات در ذهن بسیاری از مردم به‌معنای تأیید سیاست‌ها و رویه‌های موجود و شریک شدن در تصمیمات جاری است؛ به‌همین دلیل بسیاری از کسانی که نمی‌خواهند خود را در این تصمیمات شریک کنند و به‌نوعی نمی‌خواهند دامن خود را آلوده کنند، در انتخابات شرکت نمی‌کنند. فارغ از این که این عقیده درستی است یا نه (که می‌توان در جای دیگر به آن پرداخت)، شرکت در انتخابات در ذهن برخی از مردم، چنین معنایی دارد.

اما امضای یک کارزار برای کسی چنین معنایی ندارد. امضای کارزارها را نمی‌توان تفسیر به رأی کرد و همین عامل مهمی است که کنش اعتراضی، اما مسالمت‌جویانه‌ی مردم را، نه به سمت رأی اعتراضی که به سمت امضای کارزارهای اعتراضی هدایت می‌کند. اینجاست که این کارزار به نمادی برای اعتراض مدنی تبدیل می‌شود.

امضای قابل توجه این کارزار جای بحث و تحلیل بیشتری دارد و در مورد آن و معنای این تعداد امضا، و نسبت با آن با سایر کنش‌های جمعی بیشتر باید سخن گفت.

بحث و گفتگو

امیر صارمی : چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است
💬 پاسخ
۸عباسعلی جعفری : خودشان (آقای شهردار )در طول ایام چقدر و چه زمانی های وقت می‌کنند در داخل مسجد نماز بخوانند..اینکه می گویند تهران نیاز به مسجد دارد آیا آمار و مستتدات دقیقی از حضور نمازگزاران در ایام مختلف از داخل مسجد دارند تا مردم را توجیه کنند.درود
💬 پاسخ
حسين غريبي پور : سلام نه.... میشه مجسد جای غیراز پارک ساخت حسبی الله ونعم وکیل
💬 پاسخ
مسعود میرپورزاده : نظر کارشناسان میراث فرهنگی شرط است.هرچیزی جای خود.چراغی که به خانه رواست .به مسجد حرام است.
💬 پاسخ
هديه تفته : من با تخريب پارك قيطربه و ساخت مسجد مخالف هستم
💬 پاسخ
کاوس امیرابادی فراهانی : کسی مخالف ساخت مسجد نیست. همه ایرانیان با مسجد کم و زیاد آشنا هستند. اما خوی خودکامگی شهردار. لحن لات منشانه. از طرفی مساجد خالی. وبودن مسجد در اطراف پارک همه نشان از خود نمایی شهردار است. مردم هم نمی توانند آدم های این شکلی را تحمل بکنند
💬 پاسخ
مسعود علیقلیان : باساخت مسجد درشرایط اقتصادی فعلی مخالفم، فکرمیکنم انگیزه این کار سیاسی است ونه درد دین داشتن، ویا راه را به خطا میروند. مسجد، ذباله گردها وکودکان کار ودستفروشها ودختران وپسران مجرد این کشورند که امیدی به بهبود وضعیت ندارند وروزبه روز ازدین زده تر میشوند.
💬 پاسخ

سایر تجربه‌ها

تجربه‌های بیشتر