اكنون كه با كارزار بركناری شهردار نزديك به ۲۰۰ هزار نفر خواهان عزل شهردار تهران شدهاند و حدود ۱۰ نفر از اعضا شورای شهر به اين ندا پاسخ دادهاند، چگونه است كه شوراي شهر و رياست آن همچنان خواهان ادامه فعاليت شهردار است؟! افكار عمومي نقش برجستهاي در تصميمگيريهاي نهادهاي سياستگذار و تصميمگير دارد خصوصا آنهايي كه به نمايندگي از مردم اين مسووليت را برعهده دارند اما در شوراي شهر تهران ظاهرا نگاهي ديگر حاكم است؛ نگاهي كه برگرفته از سياستورزي در ناديدهانگاري افكار عمومي. اين مهم دو معنا دارد؛ نخست آنكه نمايندگاني كه شايد برخي از آنها كمتر از اين تعداد امضا كنندههاي كارزار بركناري شهردار، راي داشتهاند و اكنون با بيتوجهي به نظرات شهروندان عزم آن دارند كه با تكيه بر ظرفيتهاي مصوبه گذاري شهردار را حفظ كنند . ديگر آنكه حال كه فرصت آن ايجاد شده كه با تكيه بر اين كارزار نظرات افكار عمومي شهروندان منسجمتر و شفافتر تعريف شود، با رويكردي حذفي درصدد ناديدهانگاري به نظرات آن هستند كه يقينا اين مهم با ساختار نهادهاي برخاسته از آرای مردم مغايرتي اساسي دارد . شورا كه بر اساس تعريف، نهادي برخاسته از آرای شهروندان است و مسووليتي جدي در برابر نظرات آنها دارد، بيتوجهي به ديدگاه انسجام يافته از سوي آنها به معني ناديدهانگاري و ناباوري به حقوق رايدهندگان است. اين رويه به معناي حذف اصول ساختاري براي تشكيل شوراهاي شهر و عدم مسووليت پذيري نمايندگان مردم در برابر خواست آنان است. مديريت شهري و شوراي شهر اكنون در اين بستر نيازمند تغييري جدي در تصميمگيريهاي خود هستند.
بخش بزرگي از شهروندان از اقدامات شهردار كنوني رضايت ندارند و خواهان بركناري او هستند اگر شورا به هر دليلي نسبت به اين نظرات بيتوجه بوده و يا ناديده بگيرد عملا كاركرد مديريت شهري با ابهام و گسترش بياعتمادي روبهرو ميشود لذا ضروري است با تغيير رويه نسبت به پاسخگويي و شفافسازي از يك سو و تبيين دلايل عدم پذيرش نظرات اين بخش از افكار عمومي اطلاعرساني لازم صورت بگيرد و گرنه سرنوشت شوراي ششم به شهردار وقت گره ميخورد و از همه مهمتر نهاد موثر شهري كه برگرفته از ايدهآلهاي و آرزوهاي نظام مردمسالاري در بستر محلي است با چالشهايي از جنس نااميدي و بيتفاوتي روبهرو ميشود كه يقينا بر آينده شهر و كشور اثرگذار است.
شوراي شهر تهران به روشني ميداند كه رويهها و شيوههاي اين شورا قادر است در سراسر كشور به عنوان الگو مورد توجه قرار بگيرد لذا بيتوجهي به اين حجم از افكار عمومي ارائه شده و انسجام يافته به معني حذف اولين و نخستين پايه مردمسالاري يعني نظرات مردم است !
در همين ارتباط ذكر اين نكات براي دولت آقاي پزشكيان نيز قابل تامل است؛ نخست آنكه دسترسي به افكار عمومي كه تاكنون بيشتر با تكيه بر صندوقهاي راي بوده با اتكا به ظرفيتهاي ناشي از انقلاب ارتباطي و توسعه فراگير شبكههاي اجتماعي اين امكان را فراهم كرده كه سنجش افكار عمومي و دريافت نظرات مردم به اشكال ديگري نيز به دست آيد، اين مهم بستري براي سنجش اقدامات و دريافت خواست افكار عمومي است؛ امري كه در همه نظامهاي مردم سالار و دموكراتيك به عنوان اصلي انكار ناپذير در سنجش اثر بخشي اقدامات و همراه سازي شهروندان براي اقدامات است. اين بستر قادر است با نگاهي دقيق حتي برخي طرحهاي اساسي در سطح شهر يا كشور را كه آثار جدي بر حوزههاي اجتماعي و اقتصادي و سياسي ميگذارد را به سنجش افكار عمومي بگذارد. در اين ميان رويكرد ريس جمهور منتخب براي بهرهگيري از نظرات شهروندان در راستاي سنجش نظرات مردم براي طرحهاي بزرگ ملي نيز قادر است در اين بستر به راي گذاشته شود كه اين مهم، بستري موثر براي همراهسازي و فرصتي براي پر كردن شكافهاي ارتباطي ميان دولت و مردم خواهد بود . دوم آنكه سازماندهي براي پاسخگويي به نظرات افكار عمومي در راستاي بهرهگيري از اين ظرفيت امري حياتي است؛ نداشتن مكانيسم موثر براي پاسخگويي، هر نوع اقدام شفافيتزا را با چالش روبرو ميكند. ايجاد ساختار موثر براي پاسخگويي به ديدگاههاي افكار عمومي از اصليترين اقداماتي است كه نهادهاي برخاسته از مردم كه با راي مستقيم شهروندان در كرسي تصميمگيري قرار ميگيرند بايد براي آن راهي موثر را جستوجو كنند .
در نهايت يادآور ميشود كه توان هر نهاد برخاسته از آرای مردم در همراهي و گزارشدهي و پاسخگويي و شفافيت تداومپذير است. اين مهم تنها زماني معنادار ميشود كه مردم برآيند تصميمگيريها را در راستاي جلب آرای عمومي آنها ببينند. بيتوجهي به آرای مردمي و افكار عمومي كه از طريق كارزارهاي مختلف نسبت به مسائل ملي و منطقهاي برگزار ميشود، نيازمند پاسخگويي است هر چند كه شايد برخي موارد آن در دسترس نباشد اما باید مورد توجه قرار گرفته و توضيح لازم از سوي مديران و مسوولان ارائه شود. پاسخگويي امري معنادار است؛ يعني توضيح همراه با تكريم!
منبع: اعتماد