با شروع سال جدید اقدام شهرداری تهران درباره ساخت مسجد در پارک قیطریه و البته فرهنگسرا در پارک لاله با مخالفتهای زیادی مواجه شد، اگرچه همچنان سرنوشت این دو تصمیم بهویژه ساخت مسجد در پارک قیطریه شفاف نشده است اما همان اقدامات سبب شد، کارزاری برای برکناری علیرضا زاکانی در تهران شکل بگیرد.
با حضور شهردار تهران در چهاردهمین انتخابات ریاستجمهوری، ماجرای ساختوساز در پارکها و بوستانهای پایتخت به فراموشی سپرده شد اما حالا بعد از کنارهگیری زاکانی از انتخابات و انتخاب مسعود پزشکیان به عنوان منتخب مردم یک بار دیگر این کارزار مورد توجه قرار گرفته است.
در بخشی از متن این کارزار برای برکناری شهردار تهران آمده که «درحالی که مسئولان شهری و کشوری هیچ عزم و تدبیری برای حل این معضلات بزرگ زیستمحیطی و خسارتهای مادی و جانی ندارند و شهردار تهران به جای توسعه فضای سبز پارکها میل وافری به تراکمفروشی و پارکخواری و تغییر کاربری فضای سبز پارکهای موجود به مسجد و هتل و برج و رستوران و شهربازی و فضاهای اداری و تجاری و کسب درآمد از پارکها دارد. زبان حال مردم تهران خطاب به ایشان این است که ما را به خیر تو امید نیست، شر مرسان! اگر نمیتوانی پارکهای جدیدی برای رفاه مردم بسازی و سرانه ناچیز فضای سبز را توسعه دهی، لااقل دست از سر پارکهای موجود بردار و به فضای سبز آنها دستدرازی و درختان را قطع نکن.
لذا از آن شورای محترم انتظار میرود تا بار این مسئولیت سنگین را از روی دوش ایشان برداشته و بر دوش اهلش بگذارد. تهران پس از انقلاب، شهرداران و مدیران شایسته و توانمندی به خود دیده که همگی حی و حاضر برای خدمت به شهر و شهرونداناند. مملکت قحطالرجال نیست و با وجود افراد صالح و شایسته، گذاشتن افراد ناتوان در مسئولیتهای بزرگ به مثابه خیانت در امانت و ایراد خسارت به کشور و مردم و باعث مدیونی و خسران دنیا و آخرت است.» تا لحظه تنظیم این گزارش نزدیک به ۱۵۰ هزار نفر این کارزار را امضا کردهاند.
چمران: برای بایدن هم کارزار درست کردند اما کنار نمیرود
حالا بعد از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری یک بار دیگر کارزار تغییر شهرداری تهران مورد توجه قرار گرفته است، طوری که پرسش درباره آن به درون شورای شهر رسیده و چمران، رئیس شورای اسلامی شهر تهران به آن واکنش نشان داده است.
چمران در پاسخ به سوال خبرنگار درباره کارزار جمعآوری امضا برای برکناری زاکانی گفت: «به این کارزارها توجه نکنید، اینها کارزار نیست، از این موارد زیاد درست شده است».
او ادامه داد: «شهردار را شورای اسلامی شهر تعیین میکند، حالا ۱۵۰ هزار نفر یا ۵۰ هزار نفر یک کارزار را امضا کنند، دلیلی برای تغییر نیست. انتخاب شهردار روش قانونی خودش را طی کرده است، به طور کلی تغییر مدیریتها در وسط کار نتیجهای جز بههم ریختگی و متوقف شدن کارها ندارد».
چمران در پاسخ به اینکه کسانی که کارزار برکناری زاکانی را امضا کردند، شهروندان تهران هستند و میخواهند صدایشان به گوش مسئولان برسد، گفت: «اگر اینطور است ۳۰۰ هزار نفر هم امضا بیاورند و خواستار کس دیگری باشند، ما باید چه کار کنیم؟ سیستم کشور ما کارزاری نیست براساس انتخاب است، اگر بخواهیم کارزاری تصمیم بگیریم باید برای انتخاب رئیسجمهور هم با کارزار تصمیم بگیریم، این منطقی نیست، توجه کنید برای آقای بایدن چقدر کارزار درست کردند اما کنار نمیرود».
چرا مردم خواستار برکناری زاکانیاند؟
اما چرا مردم تهران خواستار برکناری علیرضا زاکانی هستند، زیرا او همانند وعدههایی که در قالب کاندیدای پوششی ریاستجمهوری به مردم کشور میداد، در شهرداری هم وعدههای بزرگی به تهرانیها داده است؛ از شکستن کمر ترافیک و قیمت مسکن تا نونوار کردن ناوگان حملونقل عمومی و ارزان کردن زندگی در تهران. اما هنوز تهرانیها طعم این وعدهها را نچشیدهاند.
او درحالی از تحقق وعده برقی شدن ناوگان در صداوسیما سخن گفت که هنوز خبری از فعال شدن هزار تاکسی برقی در تهران نیست و گفته میشود بیش از ۷۰ تاکسی برقی پلاکگذاری شدهاند و همچنان وضعیت وام این خودروها روشن نیست. اگر همه این هزار تاکسی برقی را هم فعال در تهران تصور کنیم، باز هم اعداد اعلام شده، نشان میدهد هنوز تا عملیاتی شدن وعدهها، راه زیادی باقی مانده است. شهردار تهران مهر سال ۱۴۰۲ قول ورود ۲۰ هزار تاکسی و ون برقی را به تهران داده بود.
فهرست وعدههای شهردار تهران در این چند سال آنقدر طولانی است که بسیاری از آنها فراموش شدهاند. یکی از آنها «ایجاد صندوق قرضالحسنه در هر محله» بود که زاکانی در توضیح آن گفته بود شهرداری میتواند از طریق بانک شهر، سهم خود را بپردازد و مردم هم به عنوان رکن اصلی در این زمینه فعالیت کنند.
وعده یارانه طلایی نیز که در روزهای انتخابات مورد انتقاد بسیاری از کارشناسان اقتصادی قرار گرفت، مشابه شهری دارد؛ او در جریان ارائه بودجه ۱۴۰۱ شهرداری به شورای شهر به تهرانیها قول داد از سال آینده (۱۴۰۱) کیف پول شهروندان را راهاندازی و در آن حداقل اعتباری مثلاً ۲۰۰ هزار تومان در نظر گرفته شود.
او یادآوری کرد که برای اقشار خاص با توجه به اقتضائات آنها این میزان افزایش پیدا خواهد کرد. این یارانه شهروندی در انبوه وعدههای شهردار گم شد. قولها و وعدههای عمل نشده شهردار تهران تا جایی ادامه پیدا کرد که واکنش اعضای شورای شهر تهران را هم به دنبال داشت. ناصر امانی، عضو شورای شهر تهران در یکی از تذکرهایی که به شهردار تهران داده، گفته بود: «ذکر من در مورد قولهایی است که ما به مردم میدهیم؛ آنها را تکرار میکنیم و اصرار هم میکنیم و بعد به راحتی از کنارشان میگذریم. اگر اشتباه کردیم از مردم عذرخواهی کنیم و وعدهای که نمیتوانیم عمل کنیم به مردم ندهیم». زاکانی در سخنانش بارها تاکید کرده وعدههایی را که داده، عملیاتی کرده است؛ اما مرور صفحه نخست روزنامه شهرداری تهران یادآوری میکند، بسیاری از خبرهای خوش به تهرانیها در حد همان خبر خوش روزنامهای باقی مانده است؛ مانند ساخت بزرگترین شهربازی ایران در پارک لویزان که پس از مخالفت سازمان منابع طبیعی، پروندهاش بسته شد. زاکانی در این سالها وعدههای زیادی در حوزه حملونقل عمومی داده است و مسافران اتوبوس که این روزها گرما و شلوغی اتوبوسهای فرسوده را تجربه میکنند، مدتهاست منتظر تحقق وعدههای حملونقلی شهردار تهران هستند. سال ۱۴۰۱ قرار بود تعداد اتوبوسهای تهران به پنج هزار و ۵۰۰ دستگاه برسد اما در سال ۱۴۰۳ هنوز تعداد اتوبوسهای فعال تهران به دو هزار و ۵۰۰ دستگاه نرسیده و رکورد تاریخی شهردار محقق نشده است. او در همان نشست خبری قول داد تا پایان سال ۱۴۰۲ پرونده ۷ خط مترو بسته میشود؛ وعدهای که به سال ۱۴۰۳ منتقل شد. زاکانی قول افزایش تعداد واگنهای مترو را هم داده و تهرانیها همچنان منتظر واگنهای چینی هستند که به گفته مدیران شهری یک رام آن بهمن امسال به تهران میرسد.
او درخصوص هوشمندسازی نیز گفته بود: هوشمندسازی که ما در شهرداری مدنظر داریم از یک اپلیکیشن ساده فراتر است. ما میخواهیم سفر ترکیبی بار و مسافر را داشته باشیم؛ یعنی مسافر بداند برای رسیدنش به مقصد از چه نوع حملونقل عمومی استفاده کند، مثلاً از کدام ایستگاه مترو خارج شده یا سوار کدام خط اتوبوس شود که کار بسیار پیچیدهای است و تاکنون سابقه نداشته است.
ابراپلیکیشن شهرداری، سامانه شهرزاد است که بسیاری از کارشناسان آن را نسخه ضعیف «تهران من» توصیف میکنند. شهردار تهران درحالی وعده ارزانی میدهد که براساس لایحه شهرداری تهران که مورد تصویب شورای شهر تهران نیز قرار گرفت، مرگ هم در پایتخت گران شد. جز یک طبقه قبر رایگان که سهم هر تهرانی در زمان مرگ است، دو طبقه از سه طبقه از قبور قطعات روز بهشتزهرا ۳۸ درصد گران شد و پس از این برای هر طبقه باید ۱۵ میلیون پرداخت شود. البته شوراییها مجوز دادند تا ۳۰ میلیون هزینه قبر قسطی پرداخت شود. یکی از سخنان پرتکرار شهردار تهران، مبارزه با فساد است. داوود گودرزی، شهردار منطقه 5 که زمانی رئیس سازمان بازرسی شهرداری تهران بود، یک بار با حضور در صحن شورای شهر از اقدامات شهرداری در حوزه شفافسازی و مبارزه با فساد گفت. او از کشف 7 شبکه فساد در شهرداری تهران خبر داد و گفت: این شبکهها در قهوهخانهها دور هم جمع میشدند که پروندههای آنها در هیات تخلفات رو به اتمام است.
به گفته گودرزی ۷۵۰ فقره پرونده تخلفات فردی عوامل شهرداری شناسایی و کشف شد و پروندههای آنها در هیات تخلفات رو به اتمام است. اما شهردار تهران در نشستی خبری، ادعای وجود شبکههای فساد و تخلف در شهرداری تهران را رد کرد. او گفته بود، شبکه فساد وجود نداشته بلکه تخلف چند نفر بوده که خودمان در مجموعه شهرداری آن را کشف کردیم، با آن برخورد کرده و برای برخورد دستگاه نظارتی، موضوع را به این دستگاه ارسال کردیم. اما اقدامات شهرداری در این حوزه چندان مورد قبول اعضای شورای شهر تهران نبود. ناصر امانی، عضو شورای شهر تهران در گفتوگوهایش با رسانهها بارها تاکید میکند که در این مدت، نشانهای برای اقدامات تازه در حوزه مبارزه با فساد ندیده است.
زاکانی حتی مراعات منتقدان کنونیاش در میان اعضای شورای شهر را هم نمیکند. بگمبگمهای او درباره آمار اتوبوسهای فعال در تهران در دوره محمدباقر قالیباف در صحن شورا و اینکه قرار به گفتن باشد او هم آمارها را میگوید، تنها یکی از بگوومگوهای او با برخی از اعضای شورای شهر است.
ادبیات تندوتیز زاکانی در برابر برخی از منتقدان هم نکته تازهای نیست. لحن بیان او در مناظرههای انتخابی دوره گذشته و نحوه پاسخگویی او هنوز هم گاهی از سوی منتقدانش در فضای مجازی یادآوری میشود. زاکانی در واکنش به انتقاد مدیران و تصمیمگیران سابق شهرداری هم از همین ادبیات استفاده میکند. از پیشنهاد دوچرخه زدن در سایه به پیروز حناچی تا پاسخ به انتقاد محسن هاشمی از تراموا که سالها مدیریت متروی تهران را بر عهده داشت و گفتن این جملات خطاب به وی که آدم چیزی را که بلد نیست نباید بگوید چون مجبور نیست، حرف بزند!
زاکانی حتی مراعات منتقدان کنونیاش در میان اعضای شورای شهر را هم نمیکند. بگمبگمهای او درباره آمار اتوبوسهای فعال در تهران در دوره محمدباقر قالیباف در صحن شورا و اینکه قرار به گفتن باشد او هم آمارها را میگوید، تنها یکی از بگوومگوهای او با برخی از اعضای شورای شهر است. مرور پاسخهای او به انتقادها نشان میدهد، اولین واکنش او انکار است سپس دادن جوابهای مبهم. اما علاقه او بیشتر به تمسخر کردن حرفهایی است که چندان به مذاقش خوش نمیآید. یا واکنش او در برابر انتشار عکسی از سوی ناسا مبنی بر تشکیل ابری از گاز متان در جنوب تهران که گفته بود: هنوز از سوی دستگاههای بالادستی چیزی به ما اعلام نشده است و البته ناسا همه چیزش دروغ است و این هم دروغ است. او در این دو هفته همان راهی را رفته که در شهرداری تهران رفته است؛ از دادن وعدههای بزرگ تا تندی با مخالفان.
زاکانی و شهرداری تهران
علیرضا زاکانی که تا انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ دو بار در نامزدی برای این پست با سد شورای نگهبان برخورد کرده بود، در انتخابات آن سال بالاخره از این سد عبور کرد و همزمان با ردصلاحیت محمود احمدینژاد، اسحاق جهانگیری و علی لاریجانی، صلاحیتش تایید شد. مناظرههای انتخاباتی به تریبونی جذاب برای انتقادات او علیه دولت روحانی همچنین حمله به عبدالناصر همتی، نامزدی که نماینده میانهروها و اصلاحطلبان به حساب میآمد، تبدیل شد. رسانهها در آن زمان شیوه صحبت، استدلال و رفتار او در این مناظرهها را شبیه محمود احمدینژاد در سال ۱۳۸۸ توصیف میکردند.
اما از همان ابتدا بسیاری او را «یار کمکی» ابراهیم رئیسی میدانستند و آقای همتی هم در مناظرهها او را «نامزد پوششی» خطاب میکرد. در نهایت او در ۲۶ خرداد، دو روز قبل از رایگیری، مانند سعید جلیلی، به نفع آقای رئیسی کنارهگیری کرد.
بعد از پیروزی ابراهیم رئیسی در انتخابات، آقای زاکانی گفت که مقامهایی مانند وزارت رفاه، وزارت بهداشت و ریاست دفتر رئیسجمهور به او پیشنهاد شده است. اما او به جای همه این مقامهای دولتی، شهرداری تهران را برگزید.
خودش گفت: «بین حضور در شهرداری تهران و حضور در کابینه نتیجه گرفتم که در شرایط کنونی و افزایش نارضایتیهای مردم از شهرداری تهران و نیاز تهران به تحول فرهنگی و اجتماعی در شهرداری تهران حاضر شوم». اما رسیدن او به شهرداری هم با جنجال و حاشیه زیادی همراه شد. یکی از انتقادهای جدی به آقای زاکانی علاوه بر نداشتن تخصص و سابقه، این بود که نمایندگی شهر قم در مجلس را برای گرفتن پست و مقام در تهران رها کرده است.
از سوی دیگر، سازمان بازرسی کل کشور هم تایید کرد که او سابقه و مدرک مرتبط برای کسب عنوان شهرداری تهران را ندارد. اما هیچ یک از اینها مانع کار او نشد و سرانجام اعضای شورای شهر تهران روز ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ علیرضا زاکانی را بهعنوان نوزدهمین شهردار تهران برگزیدند.
منبع: روزنامه سازندگی