جناب آقای محمدمهدی طهرانچی
ریاست محترم دانشگاه آزاد اسلامی
با سلام
بدینوسیله به استحضار میرساند پیرو حکم صادره در خصوص اخراج حناب آقای دکتر بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه دانشگاه آزاد و اقدام جنابعالی در متوقف کردن حکم تا زمان رسیدگی مجدد در هیئت عالی تجدید نظر دانشگاه که خود مایه امیدواری است، نکاتی را به عرض میرساند:
۱. امروز که شرایط حاکم بر جامعه ما بیش از هر زمان دیگر نیازمند ترمیم اعتماد ازدسترفته مردم و تقویت امید در اذهان و قلوب جوانان کشور است، صدور حکم اخراج اندیشمند فرهیخته و فیلسوف زمان ما، دکتر عبدالکریمی که همه وجودش مشتعل از دردهای عمیق این جامعه است، قطعاً دیوار بیاعتمادیها و ناامیدیها را بلندتر و رفیعتر خواهد ساخت.
۲. دکتر عبدالکریمی در مقام یک فیلسوف حقیقتجو، سقراطگونه همه جد و جهدش در اندیشه و گفتار و نوشتار، این بوده که در ظلمات زمانه، در دست طالبان حقیقت چراغی بنهد. او با دعوت به حقیقت اصیل این عالم [حقیقت نامتعینی که ورای همه تفسیرهای ایدئولوژیک و تئولوژیک و در پس متدلوژیسم علم دوران جدید میتواند به فهم آید]، کوشیده است چشم آدمی را به نور حقیقی ایمان روشن سازد.
او با ارجنهادن به نیروهای اصیل این کشور که دل در گرو صلاح و آبادی و درخشش این سرزمین دارند، همواره گروههای مختلف را به همدلی و اتحاد و دوستی برای کشور شدن کشور و ساختن این مرزوبوم که خونهای گرانبهایی در راه اعتلای آن ریخته شده، همواره کوشیده است تا شکافهای موجود را بین گروههای مختلف جامعه ترمیم کند و از آنان دعوت کند تا با اندیشیدن به مسائل عمیق کشور، به جای ناسزا گفتن به تاریکیها شمعی بیافروزند و همدلانه به حل مسائل بیاندیشند.
او در مقام یک فیلسوف اصیل، صرفاً با متعهد دانستن خویش به حقیقت، خود را وامدار هیچ فرد، گروه و نهادی ندانسته و بدون در نظر داشتن مصالح خویش، با تفلسف و در سطحی فراتر از فهم رایج، همواره به شناسایی معضلات و بحرانهای فعلی و آینده این کشور میاندیشد و میکوشد همگان را نسبت به این گرهها و بحرانها تذکار دهد و در این مسیر، نه از به خطر افتادن جایگاه و موقعیت و منافع خویش ابایی داشته و نه در انتقادهای دلسوزانه و منصفانهاش جانبدار فرد یا گروهی خاص بوده است؛ چراکه نقدهای فیلسوفانه هر چند همچون دارویی تلخ و گزنده است، اما درمان آفات و لازمه بقا و رشد و بالندگی هر انسان و هر جامعهای نیز هست. پذیرش نقد نیز نشاندهنده بلوغ آن فرد و جامعه است و اولین قربانی روند مبریدانستن افراد و نهادها از نقد، در واقع خود آن افراد و نهادها هستند.
۳. اعتبار دانشگاه نه به تعداد ساختمانها و املاک آن و نه به کمیت مقالات منتشرشده و نه تعدد صدور مدارک آن است، بلکه به اساتید شاخص و پژوهشگران برجستهای است که به دانشگاه اعتبار و آبرو میبخشند و دکتر عبدالکریمی نیز از زمره سرمایههای بزرگ این کشور است که دانشگاه از او و امثال او آبرو و اعتبار میگیرد، نه ایشان از دانشگاه اعتبار ستانند.
در نهایت از جنابعالی به عنوان ریاست محترم دانشگاه آزاد اسلامی و رئیس هیئت عالی تجدید نظر دانشگاه، انتظار میرود اگر عبدالکریمیها را قدر نمیدانیم و بر صدر نمینشانیم، لااقل با احکام تنگنظرانه آنان را از فضای ارائه افکارشان محروم نسازیم. اجازه دهیم سقف تحمل آرای مخالف آنقدر رفیع گردد که آزاداندیشان بلندنظر و اندیشمندان اهل فکر و فرهنگ به راحتی در آن تنفس کنند و با کلام و سخن و نوشتار، فهم عمومی جامعه را نیز تا قد و قامت استوار و رفیع خود برکشند.